با توجه به اینکه شهر تبریز در طول تاریخ دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده است، بنابراین ارائهی مطلبی کامل در مورد تاریخ تبریز به مطلبی دیگر موکول شده و در اینجا تنها به مروری کلی بر تاریخ تبریز بسنده میکنیم. گفته میشود سنگ بنای تبریز به دوره اشکانی و ساسانی برمیگردد و همزمان با اسکان قبیلهی اَزد طی حکومت 400 ساله خاندان روّادی به شکوفایی رسیده است. البته با این همه، تاریخ اولیه شهر به درستی مشخص نیست و بحثهای زیادی برای آن وجود دارد. حتی برخی میگویند بهشت عدن در محل فعلی شهر تبریز بنا شده بود. تبریز در گذر تاریخ در دورههای اتابکان، خوارزمشاهیان، ایلخانان، چوپانیان، جلایریان، قراقویونلوها، آققویونلوها و صفویان یکی از پایتختهای سیاسی ایران و در دوره قاجار نیز شهر ولیعهد نشین بوده است. دو نقطه اوج برای شکوفایی شهر تبریز دورهی ایلخانان، که در آن تبریز پایتخت قلمرویی وسیع از نیل تا آسیای مرکزی بود، و دورهی قاجار عنوان میشود، که گفته میشود مهمترین و پیشروترین شهر ایران بود.
از جمله سایر نکتههای تاریخی مهم تبریز در دو سدهی اخیر تحولات اجتماعی، فرهنگی و صنعتی کشور است که یکی از آنها تلاشها و رشادتها برای انقلاب مشروطه، و دیگری نیز نقشی کلیدی در انقلاب سال 1357 یعنی انقلاب اسلامی ایران است. البته تبریز در سایر تحولات کشور و همچنین روند مدرنیزه شدن ایران نقش بسزایی داشته است.
تبریز پیش از اسلام
برخی بر این باورند که دژ تارویی-تارمکیس در محل شهر تبریز واقع شده است که در کتیبهی سارگن دوم یکی از دژهای بزرگ و آباد توصیف شده است. در کتاب تاریخ ایران که در دانشگاه کمبریج به چاپ رسیده است، عنوان میشود تبریز در اوایل دوره ساسانی (یعنی قرن سوم یا چهارم میلادی) بنا شده است. برخی نیز احتمال میدهند قدمت تبریز به قرن هفتم آن دوران مربوط باشد. پیش از اسلام، شهر تبریز در واقع بر روی خرابههای شهر تَورِژ بنا شده است، که یکی از مهمترین مراکز اقتصادی منطقه بود که به عنوان پلی میان شرق و غرب عمل میکرد. این شهر در زمان اشکانیان ارمنستان پایتخت این منطقه بود.
تبریز پس از اسلام
و اما پس از اسلام، تبریز در سده چهارم میلادی ویران شده و تا زمان حمله اعراب قریهای کوچک بود.پس از فتح آذربایجان، در زمان خلافت منصور عباسی، مردی به نام روّاد از قبیله اَزد نخستین دیوار شهر تبریز را بنانهاد. کم کم پس از آن مردم وار شهر شده و تبریز آبادتر از سایر شهرهای کوچک آذربایجان شد. پس از آن روز به روز تبریز گسترش پیدا کرده و اهمیت آن در منطقه آذربایجان افزون گشت. تبریز که در آن دوران دو زمین لرزه مهیب (سالهای 434 و 438) به خود دید مجدداً آباد شده و بنابر نظریههای ارائه شده از افرادی نظیر ناصرخسوو مساحت آن بیش از یک کیلومتر مربع عنوان شده است.
در سال 446، پس از خاندان روادیان، طغرل سلجوقی، وهسودان روادی را خراجگزار کرده و در سال 450 هجری مملان بن وهسودان را جمران آذربایجان کرد. الب ارسلان در 346 حملان را از حکومت آذربایجان برکنار کرده و به این ترتیب، حدود 400 سال فرمانروایی خاندان روادی پایان یافت. پس از آن، در دوره سلجوقی چیزی جز اینکه طغرل جشن ازدواج خود را در نزدیکی این شهر برپا کرده است وجود ندارد. فقط میتوان این را گفت که از زمان قزل ارسلان (یعنی 582 الی 587 هجری) تبریز برای همیشه پایتخت آذربایجان بود. در نهایت در سال 627 هجری مغولها بر تبریز چیره شدند.
اوج شکوفایی اول تبریز دوران ایلخانان بود که در آن اباقا خان، دومین پادشاه این سلسله، تبریز را پایتخت قلمرو خود از نیل تا آسیای مرکزی خود قرار داد. سپس در زمان غازان خان، اصلاحاتی رخ داد و بناهایی مانند شنب غازان و ربع رشیدی در این دوره بنا گردید. این دوره شکوفایی در سلسلههای تیموریان، قراقویونلوها و اوایل سلسله صفوی ادامه داشت.
در سال 906 هجری، شاه اسماعیل تبریز را تصرف کرده و در دوره صفویه نیز پایتخت ایران تبریز انتخاب شد. در این دوران سیاستهای سختی برای تحمیل مذهب شیعه بر سنیان اعمال شد. چون تبریز در این دوره چند بار به تصرف عثمانیان درآمد، شاه طهماسب صفوی در سال 920 هجری پایتخت را از تبریز به قزوین منتقل کرد.
در اواخر دوره صفوی در دوره جنگ بین ایران و عثمانی، تبریز در سال 1585 توسط عثمانیها تصرف شد و مردم شهر توسط عثمانیها مورد کشتار و غارت قرار گرفتند. همچنین در زلزله مهیبی که در سال 1721 میلادی رخ داده است، هشتاد هزار تن (بله درست خواندید!)، در سالهای 1724 الی 1725 میلادی دویست هزار تن توسط عثمانیها، در سال 1780، دویست هزار نفر دیگر در اثر زلزله از مردم تبریز جان باختند. به همین سبب، تا اواخر قرن هجدم میلادی، تبریز با جمعیتی سی هزار نفری پیش رفته و هر قسمتی از شهر توسط یک خانواده اداره میشد.
با آغاز دوران قاجار، و انتخاب تبریز به عنوان شهر ولیعهد نشین این سلسله، تبریز دوباره مورد توجه قرار گرفت. اما دیری نپایید که با آغاز جنگ ایران و روسیه تبریز مورد هدف نیروهای روس قرار گرفته و در سال 1826 میلادی توسط آنها تصرف شد. پس از امضای توافقنامه صلح این شهر دوباره به دست ایران افتاد. عباس میرزا، ولیعهد وقت و والی آذربایجان، پس از آن شروع به ایجاد اصلاحات گسترده و مدرنسازی شهر کرد. از جمله مهمترین اقدامات بنیان نهادن سیستم پستی و مالیاتی نوین، و مدرنسازی نظامی ارتش ایران و صنایع مرتبط بود.
تبریز پیش از رضاشاه
با گذر زمان تحولات و مبادلات تجاری بسیاری در تبریز رونق گرفته و از نظر مدنی، اجتماعی و فرهنگی پیشرفتهای بسیاری را تجربه کرد. در دوره قاجار و موقعیت سوق الجیشی بودن تبریز توسعهی آن اجتناب ناپذیر بود. برای همین است که در واقع تبریز شهر اولینها خوانده میشود و بسیاری از پیشرفتها و تمدنهای رخداده در سطح کشور ایران درواقع از تبریز شروع شده است. اما از طرف دیگر، این رشد همچنین در عرصهی جنبشهای فکری و آزادیخواهی نیز خود را نشان داد که نقش آن را به ویژه در جنبش مشروطه میبینیم. چراکه پس از خاموشی شعلههای مشروطیت در تهران پس از سرکوبی محمدعلیشاه، این حرکتها در تبریز با مشاهیری همچون ستارخان، باقرخان و شیخ الاسلام ادامه یافت.
در این زمان بود که تبریز توسط نیروهای دولت چندین ماه محاصره شد و آن قحطی معروفی که در تبریز گفته میشود آغاز گشت. طولی نکشید که با مداخله قزاقها برای حفظ کنسول خود این محاصره شکسته شد و نیروهای آزادیخواه به تهران حرکت کردند. سر انجام، پس از فتح تهران، جنبش و قیام مشروطیت که رأس آن تبریز بود به پیروزی رسید.
اما این آزادیخواهی تمام ماجرا نبود! به دنبال آن قوای روس تبریز را اشغال کرده و خسارتهای بسیار سنگینی بر تبریز وارد کردند. در سال 1290 روسها مجدداً به تبریز حمله کرده و تمام آزادیخواهان و حتی مردم عادی شهر را تحثیر و تسخیر کرده و فجایع بسیار خونینی در تبریز رقم زدند. این اشغالیت تا اواخر جنگ جهانی اول ادامه پیدا کرد.
پس از جنگ جهانی اول، با پیروزی انقلاب روسیه، تبریز در سال 1296 تخلیه شد و قدرت به کمیته محلی حزب دموکرات ایران واگذار شد. اما اینبار با ضعف تبریز پس از تخلیه نظامی، نیروهای امپراتوریِ عثمانی تبریز را اشغال کرده و سران دموکرات از جمله شیخ محمد خیابانی را تبعید کردند. پس از آن، دوباره کنترل به دست ایرانیها افتاد و شیخ محمد خیابانی پس از بازگشت دولت خود مختار آزادیستان را بنا نمود. اما دولت این حزب را سرکوب کرده و کنترل اوضاع را به دست خود گرفت.
تبریز درحکومت رضاشاه
در دوره رضاشاه، سیاست یک کشور، یک ملت بر همهجای ایران حاکم شد و مهمترین اشکال و فشاری که داشت یکسانسازی امورات مردمی از جمله زبان کشور بود. در این هنگام بود که اجبار به استفاده از زبان فارسی و فارسیسازیِ همه چیز جرقه گرفت و کار نشریاتی که به زبانهای دیگر کار میکردند ممنوع شد. جرقه بسیاری از اختلافات، نژادپرستیها و پانهای مختلفی که در ایران به وجود آمده است به همینجا برمیگردد (و البته تنها دلیل نیست).
یکسانسازی زبان تنها فشار وارده نبود! تبریز برخلاف بسیاری از شهرهای دیگر ایران زیاد از مدرنسازی و صنعتیسازی بهره نبرده و منطقه آذربایجان در این دوره فقط به یک انبار غلات تبدیل شد. همچنین در این دوره بود که سیستم آموزش سنتی با سیستم آموزشی نوین با زبان رسمی و تنها زبان مجاز فارسی جایگزین شد.
سپس در جریان جنگ جهانی دوم که تبریز به دست متفقین رضاخان اشغال شده بود، رضاخان از قدرت خلع شد، ولی تبریز به اشغال قوای شوروی درآمد. با اتمام جنگ، قوای شوروی دیگر تمایل به ترک تبریز را نداشتند، و در سال 1324، فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشهوری و با حمایت شوروی سعی داشتند دولتی مستقل از دولت ایران با مرکزیت تبریز برقرار کنند، اما این حرکتها شکست خورده و دولت خودمختار آذربایجان پس از یکسال فرو پاشید.
تبریز در دوران انقلاب اسلامی ایران
اوایل انقلاب سال 1357 ایران، طرفداران حزب جمهوری خلق مسلمان ایران، به طرفداری از آیت الله شریعتمداری در این شهر ناآرامیهایی ایجاد کرده و مخالفت خود در برابر اختلاط دین و سیاست را اعلام کردند. آنها خواستار احقاق حقوق اقلیتهای آذربایجانی بودند. البته اینبار نیروهای نظامی مستقر در تبریز نیز حامیِ این معترضین بودند، از جمله پایگاه نیروی هوایی تبریز. در نهایت پایگاه دوم شکاری نیروی هوایی، و برخی مراکز اصلی شهر از جمله صدا و سیما به دست معترضین افتاد. در این حین بود که با دخالت نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعزامی از تهران، و نیروهای چپ دانشگاه تبریز (که از رژیم تهران حمایت میکردند) خشونتهایی در تبریز رخ داد. تمام این ناآرامیها با دستگریها و اعدامهای گسترده، حصر خانگی و خلع لباس سید محمد کاظم شریعتمداری، و تعطیلی حزب خلق مسلمان این نارآرامیها حدود یک سال بعد از انقلاب، یعنی 20 دی ماه 1358 اتمام یافت.
پس از انقلاب، این بار جنگ ایران و عراق بود که مانند تمام شهرهای ایران، تبریز را نیز متأثیر کرده بود. حضور نیروهای تبریز و سرشناس در دفاع از مرزهای کشور در جنگ ایران و عراق بسیار حائز اهمیت و مورد اهمیت بود. موزه شهدای 27 دی، در پی حملات بسیار زیاد به مناطق صنعتی و مسکونی، و در نهایت، شهید شدن 22 تن از دانشجویان دانشگاه تبریز به هنگام بمباران ساختمانهای این دانشگاه به عنوان یادبودی آماده ارائه ارزشهای شهیدپروری و بازدید است.